چی شد..
باز باران با ترانه
می خورد بر بام خانه
خانه ام کو؟ خانه ات کو؟
آن دل دیوانه ات کو؟
روزهای کودکی کو؟
فصل خوب سادگی کو؟
یادت آید روز باران
گردش یک روز دیرین...
پس چه شد دیگر کجا رفت؟
خاطرات خوب و شیرین...
در پس آن کوی بنبست
در دل تو آرزو هست؟
کودک خوشحال دیروز
غرق در غمهای امروز...
یاد باران رفته از یاد
آرزوها رفته بر باد...
باز باران،باز باران
می خورد بر بام خانه
بی بهانه،بی ترانه
شاید هم گم کرده خانه...
نظرات شما عزیزان:
وبت خیلی توپه....
به منم بسر خوشحال میشم......
پاسخ:ولی وبلاگت بدرد من نخورد با صلیقم جور نبود